حضرت زکریا بیشتر اوقات خود را به عبادت حق تعالی و موعظه و اندرز بندگان خدا می گذرانید تا وقتی که به ستور پادشاه جبار آن زمان فرزندش یحیی را به قتل رساندند، زکریا از ترس وی از شهر خارج شد و در یکی از باغ های اطراف شهر بیت المقدس پنهان گردید، مأمورین شاه به تعقیب او وارد باغ شدند. درختی در آنجا بود و زکریا در میان آن درخت رفته و پنهان گردید، مأمورین به راهنمایی شیطان که به صورت انسانی درآمده بود به کنار آن درخت آمده و با اره آن درخت را دو نیم کرده و زکریای پیغمبر نیز در وسط درخت به دو نیم شد.
و سپس خداوند بزرگ برای انتقام خون یحیی و زکریا خبیث ترین مردم را بر سر آنها مسلط کرد و جمع بیشماری از آنها را به انتقام ریختن خون پاک آن دو پیغمبر بزرگوار به دیار نابودی فرستاد. جنازه آن بزرگوار در بیت المقدس دفن شد و قبر آن حضرت در آنجا است.
ابلیس در آن روزها در خانه های بنی اسرائیل رفت و آمد می کرد و در مورد زکریا و مریم تهمت هایی روا می داشت. و پیوسته شایعاتی در مورد آنها رواج می داد تا آنکه مردم را علیه زکریا تحریک کرد و آنان پیامبر خدا را به شهادت رساندند. خداوند به فرشتگانش دستور داد که زکریا را غسل داده و سه روز بر آن نماز بخوانند و آنگاه دفن
[299]
کنند. هرگاه زکریا به آسمان نگاه می کرد و نامهای مبارک محمّد صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام ، فاطمه علیهاالسلام و حسن علیه السلام را می دید، تمام رنج و غمش از بین می رفت. اما با دیدن نام حسین بن علی علیه السلام بغض گلویش را می فشرد و پیوسته ناله سر می داد و با دیدن نام حسین بن علی علیه السلام سه روز در مسجد اعتکاف می کرد.